معنی پلهم چال - جستجوی لغت در جدول جو

(گَ لَ / لِ)

دهی است از دیه های استرآبادرستاق مازندران. (از ترجمه سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 171)

(پَ مَ)

نام قریه ای است.
- امثال:
روضه خوان پشمه چال، آنکه برای هر تازه واردی گفته های پیشین از سر گیرد. آنکه برای هر وارد نو قصه را از سر حکایت کند

پیلم چال

محلی که گیاه آقطی در آن تبدیل به کود می شده است

از توابع دهستان جنت رودبار تنکابن

مرتعی در روستای کدیر نوشهر، مرتعی در مسیر روستای ویسر شهرستان

مرتعی از توابع شهرستان گرگان

مرتعی که قلعه ی معروف عثمان سرای عباس آباد در آن واقع است

نام مرتعی در حوزه ی کارمزد آلاشت سوادکوه

دور مرتع، پیرامون علف چر

چاله ای که در حوالی تلم تعبیه کنند تا آب دوغ و زایدات در آن

دره ای یخچالی واقع در علم کوه کلاردشت

آتشگاه، چاله ی اجاق هیزمی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما